گاهي گمان نمي کني ولي خوب مي شود
گاهي نمي شود که نمي شود که نمي شود
گاهي بساط عيش خودش جور مي شود
گاهي دگر، تهيه به دستور مي شود
این است حکایت این روزهای من...
امروز آخرین روز سال هزار و سیصد و نود و شش است.
سالی که گذشت برای سرزمین من سال تلخی بود و از این بابت بسیار متاسفم.
اما برای من سال شیرینی بود. روزهای رنگین و پرخاطره که در آن موفقیت های زندگی ام رقصیدند و پر کشیدند و هر کدام نوری تابانیدند.
و در آخرین دقایق روزهای امسال ناگهان به قول قیصر امین پور «جور می شود» ها جور شدند و من هنوز باور نمی کنم. گویی که سوار بر امواج رویا به سویی می روم که ره به راه آبادم می برد.
غم ها را از صفحه ی دل می زدایم
و به پاس روزهای شادمانه ای که گذشت
و امید لحظات شادمانه ی در پیش
و به نام نامی صبر
می نویسم
و به نام نامی صبر می نویسم
و به نام نامی صبر می نویسم
و به رنگ آبی صبر می نویسم
سال نو مبارک
حال دل...
برچسب : نویسنده : barancheckcheck بازدید : 253